کیمیا و کیمیا گری روحانی
کیمیا از ماده گفتگو میکند که بدان ، زر و سیم به روش مصنوعی پدید می آید. ماده مورد نظر را ((اکسیر )) گویند. هرگاه اکسیر را به روشی خاص به فلز زنند، آن فلز ره زر یا سیم تبدیل میگردد[1]. اما کیمیا گری روحانی، رسالت اصلی پیامبران و اولیا و عارفان است که آن را از حضرت حق فرا گرفته اند، همان سان که کیمیا گران ، ماهیت فلزات بی قدر را به طلا مبدل می کنند، کیمیا گران روخانی نیز نقایص روحی و اخلاقی و شخصیتی آدمیان را با کیمیای هدایت و سعادت خود به زر کمال دگر می سازند.
خداوند کیمیا گر است
خداوند با کیمیای کمال خود ، قراضه های ناقص مخلوقات را به کمال می گرداند.
ای مبدل کرده خاکی را به زر خاک دیگر را بکرده بوالبشر
کار تو، تبدیل اعیان و عطا کارما ، سهو است و نسیان خطا
سهو و نسیان را مبدل کن به علم من هم خلمم ، مرا کن صبر و حلم
(دفتر پنچم 780-782 )
کفر و ایمان، عاشق آن کبریا مس و نقره ، بنده آن کیمیا
(دفتر اول 2446 )
زیر ظلش ، جمله حاجاتت روا این چنین باشد الهی ! کیمیا
(دفتر چهارم 3573 )
من به بو دانم که این قصر و سرا بزم جان افتاد و خاکش کیمیا
مس خود را بر طریق زیر وبم تا ابد بر کیمیایش می زنم
(دفتر ششم 872-873 )
هستی ات در هست آن هستی نواز همچو مس در کیمیا اندر گداز
(دفتر اول 3011 )
کیمیا داری که تبدیل اش کنی گرچه جوی خون بود ، نیلش کنی
(دفتر دوم 694 )
کیمیا ساز است چه بود کیمیا ؟ معجزه بخش است ، چه بود سیمیا ؟
(دفتر اول 516 )
کیمیایی که از او یک ماثری بر دخان افتاد، گشت آن اختری
(دفتر چهارم 591 )
انسان کامل ، کیمیا گر است
تیغ در زراد خانه اولیاست دیدن ایشان ، شما را کیمیاست
(دفتر اول 716 )
اندر آ اکنون که جستی از خطر سنگ بودی، کیمیا کردت گهر
(دفتر اول 3827 )
عارفانش کیمیا گر گشته اند تاکه شد کانها بر ایشان نژند
(دفتر چهارم 677 )
بد چه باشد؟ مس محتاج مهان شیخ که بود؟ کیمیای بی کران
مس اگر از کیمیا قابل نبود کیمیا از مس ، هرگز مس نشد
(دفتر دوم 3343-3344 )
کیمیای حال باشد دست او دست جنباند، شود مس ، مست او
(دفتر سوم 1423 )
این خزان را کیمیای خوش دمی از لب تو خواست کردن آدمی
(دفتر چهارم 3671 )
که نمی ماند به ما ، گرچه ز ماست ما همه مسیم ، و احمد ، کیمیاست
(دفتر چهارم 991 )
کیمیا ، مجاز صفات بد وخوب
کیمیا زهر و مار است آن شقی بر خلاف کمیای متقی
(دفتر دوم 155 )
کیمیای مرگ و جسک است آن صفت مرگ گردد ز آن حیاتت عاقبت
(دفتر سوم 2686 )
صد هزاران کیمیا حق آفرید کیمیایی همچو صبر آدم ندید
(دفتر سوم 1854 )
کیمیا تعبیری است مجازی برای روشن بینان
این همه ینظر بنور الله شده از بر حق ، بهر بخشش آمده
تا زنید ان کیمیا های نظر بر سر مس های اشخاص بشر
(دفتر اول 2780- 2781 )
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم = فلک را سقف بشکافیم و طرح نو در اندازیم.