جمال
آن روی همچو ماه که جمالش ستودنیست
آن حسن بی مثال تو ما را خریدنیست
آن شربت لبان تو خیلی چشیدنیست
از بس که نازنینی و نازت کشیدنیست
دشنام کز دهان تو باشد شنیدنیست
دانی؟ شکسته یی تو همه رسم کاینات
یا که خدا زخویش نهاده به تو نقاب
هستی نشان عظمت بی چون و لا جواب
افتد اگر به ماه رخت چشم افتاب
تصدیق میکندکه چنین روی دیدنیست
در حیرتم چگونه ترا هست کرد خدا
از جمله خلق خویش ترا ساخته جدا
شهد و شکر نموده همه در تو جا بجا
خود میمکی لبت به شگفتم که از کجا
دانسته ای لب نمکینت مکیدنیست
قلبم ز بین جمع نگاهت ستوده است
در طول عمر خویش برایت تپیده است
در عالم خیال همه با تو بوده است
آرام و تاب و صبر و قرارم ربوده است
شیرین لبی که شهد وصالش چشیدنیست
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۴/۰۴/۲۰ ساعت 11:10 توسط Abdul Waheed Hameedi
|
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم = فلک را سقف بشکافیم و طرح نو در اندازیم.