آه از این غربت سرا زین بحر طوفانی غم

زین سیجین پر ز آتش، راه طولانی غم

دور از لطف عزیزان، دور از آزادگی

کوه اندوه ، چاه وحشت، درد پنهانی غم

نه تماشای چمن نه جمع یاران عزیز

ناشنایان در برم، در اوج حیرانی غم

روی ابلیس از جفای ناکسان گشته سپید

آه از این مکر و فریب و دام شیطانی غم

هرچه از جنس وفا و شادمانی، گم شده

جز فراوانی و بسیاری و ارزانی غم

دفتر عطار و حافظ یا کتاب مثنوی

هیچ جایی نیست درمان گرانجانی غم

سوره زلزال خوانم یا دعای نوح و هود؟

در پناه جستن از این امواج سونامی غم

صبر لفظ خوشنمایی است اما ای وحید

کی توانی شد مقابل با پریشانی غم